فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زيبا ساز ، نایت اسکین
ماه محرم



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


نینیه نازم

خاطرات پرنسس کوچولوی ما

سلام عشق مامان

چه زود گذشت انگار همین دیروز محرم تازه شروع شده بود مثل چشم بهم زدن تموم شد

ماه محرم که جایی نرفتیم خونه بودیم و بابایی برات زنجیر و دوقل خریده بود چون ندیده بودی نمیدونستی چه استفاده ای دارن منم سعی میکردم تو تلویزیون نشونت بدم که عزاداری امام حسین چطوریه یه شبم رفتیم پردیس تا از نزدیک دسته عزاداری رو ببینی ولی تو خوابت برد منتظر بودم تاسوعا برسه که بریم تهران

روز قبل  تاسوعا تب شدید کردیو دوباره خس خس سینه و سرفه کلی بهت لیموشیرین و دارو دادم تا کم سرحال شدی

روز تاسوعا هم بیحال بودی جایی نرفتیم دیگه بابات طاقت نیاورد و حاضر شدیم رفتیم تهران خونه مامان جونت(مامان بابا)اونجا تا امیررضا رو دیدی کلی سرحال شدیو مریضی یادت رفتشبشم رفتیم دم تکیه و دسته عزاداری رو دیدی با تعجب نگاه میکردی.

شام غریبان هم بابا رفته بود کلی شمع خرید تو هم ذوق زده ی شمعا بودیو هی میخواستی شمع روشن کنی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 27 / 8 / 1392برچسب:,ساعت4:48 بعد از ظهرتوسط مریم و علی | |